۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

سیگار- بوسه ها

بوسه های سیگار
بوسه های سیگار بر لبانم...
بهار می رسد
غم ها از خواب زمستانی بیدار می شوند
ریشه هایشان در دلم رخنه می کنند و از میان قلبم راه باز می کنند
از هوای تازه نفس می کشند و دوباره جان می گیرند
غم ها
غم ها را می گویم....
....
و از خاک پر بارِ صبوری من، می بالند....
....
بوسه ای دیگر از سیگار بر لبانم
دَمم از دود،
دود از دَم....
" چرا تا شکفتم
چرا تا تو را داغ بودم
نگفتم؟ " (قیصر امین پور)
دمادم غم....
دود می شود و از درونم می زاید....
پیکرت در رویای این رقص مه آلود شکل می بندد
او تنها هم-آغوش من است....


.......................................................................... اسفند 90

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر