۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

سیگار- بوسه ها

بوسه های سیگار
بوسه های سیگار بر لبانم...
بهار می رسد
غم ها از خواب زمستانی بیدار می شوند
ریشه هایشان در دلم رخنه می کنند و از میان قلبم راه باز می کنند
از هوای تازه نفس می کشند و دوباره جان می گیرند
غم ها
غم ها را می گویم....
....
و از خاک پر بارِ صبوری من، می بالند....
....
بوسه ای دیگر از سیگار بر لبانم
دَمم از دود،
دود از دَم....
" چرا تا شکفتم
چرا تا تو را داغ بودم
نگفتم؟ " (قیصر امین پور)
دمادم غم....
دود می شود و از درونم می زاید....
پیکرت در رویای این رقص مه آلود شکل می بندد
او تنها هم-آغوش من است....


.......................................................................... اسفند 90

۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه

آسمان-ام


درآستانه‌ی درد، ترس مرا برمی‌دارد و در اوهام رها می‌کند

تو در فاصله آشنا بودی


هر چه پیش می‌آیم، غریبه‌ترم می‌شوی


از درد تا درد

بر مصدرِ کشیدن ایستاده‌ام


وفاصله حدی است که وقتی به تو میل می‌کنم


به بی‌نهایت تمنا دارد


من درد را کشیده‌ام

هجا به هجا

و بر دوش خود در تمام این میانه‌ها


که از دست رفته بودم و در ملامت‌ات تقسیم می‌شدم.


پاره-پاره‌های مرا از لباس خود بتکان.


من درد را می‌کشم به آن سوی خواستن‌ات


من درد را می‌کشم،


آن قدر که از ذات خود تهی شود.


درد من را می‌کشد تا از من بمیرد.


و کش بیایم تا تنهایی‌های ناخواسته‌ای که باید سقطشان کنی.


آسمان‌ات را باردارم.


این نطفه‌ که در من می‌بندی،


پروازی است که با تولدش مادرش از درد مرده بود.


فرزند تو را در یازدهمین بُعد جهان به دنیا خواهم آورد


لایه‌های حقیقت من را به بازی گرفته‌اند


و تو را به تمسخر


این جنین که وجودم را تا انتها می‌مکد


فرزند خَلَف توست.


آسمان‌ات را باردارم


این نطفه ی خاموش که در من می‌بندی


به شعوری بالغ

تلخ زائیده خواهد شد


به درد بسیاری که مرا می‌‌کِشد


از این سرِ اختگی نبودنت

تا آن سوی پروازی کهاز تو خواهم زائید


پیش از این ابرهای باکره


بر این خلوت معصوم گریسته بودند


وگرنه آیا شاخه‌ای که آن همه بی‌بَر


هنوز در سرمای نابه‌هنگام،


از خم شدن می‌ایستاد


توان آن را می یافت که کینه‌ای به دلِ برگ‌هایش نگیرد؟


21
آبان 90